صلح همچنان دستنیافتنی است و کشورهای حاشیه خلیج فارس نگرانند که این جنگ هنوز به پایان نرسیده باشد
ترجمه مقاله اکومنومیست، ۷ ژوئیه ۲۰۲۵ | دبی
یک خاورمیانه جدید دوباره در افق دیده میشود.
یک حمله تنها، اهمیتی بینظیر پیدا کرد. وقتی آمریکا ماه گذشته به تأسیسات هستهای ایران حمله کرد، هم طرفداران و هم مخالفان تصور میکردند که این اقدام پیامدهای بزرگی خواهد داشت. منتقدان نگران بودند که این حمله خاورمیانه را وارد جنگی گسترده کند. اما آن سناریوی آخرالزمانی، دستکم فعلاً، تحقق نیافته است: ایران تنها به شکلی نمادین علیه آمریکا پاسخ داد؛ و اندکی بعد، آتشبس به درگیری بین ایران و اسرائیل پایان داد.
با پایان جنگ ۱۲ روزه، حامیان حمله اکنون از منطقهای دگرگونشده سخن میگویند. دونالد ترامپ معتقد است میتواند کشورهای بیشتری را به توافقنامه ابراهیم (که در سال ۲۰۲۰ بین اسرائیل و چهار کشور عربی منعقد شد) وارد کند. او در مصاحبهای با فاکس نیوز در ۲۹ ژوئن گفت: «فکر میکنم میخواهیم آنها را یکییکی وارد کنیم، چون ایران مشکل اصلی بود.»
نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، نیز اظهارات مشابهی داشته و مدعی شده «پیروزی» اسرائیل بر ایران «فرصتی برای گسترش چشمگیر توافقهای صلح» فراهم کرده است. با این حال، در پایتختهای عربی — حتی آنهایی که سالها ایران را دشمن خود دانستهاند — چنین شور و شوقی دیده نمیشود. نگرانی این است که این جنگ، نه دگرگونکننده بلکه صرفاً بینتیجه بوده است.
البته این بدان معنا نیست که سخنان ترامپ درباره گسترش توافقهای صلح، خیالبافی محض باشد. به نظر میرسد که احمد الشرقا، رئیسجمهور موقت سوریه، در ماههای آینده توافقی با اسرائیل امضا کند. با این حال، اگر چنین اتفاقی بیفتد، ربطی به جنگ ایران ندارد. الشرقا خواهان پایان حملات اسرائیل به سوریه است — حملاتی که پس از سقوط بشار اسد در دسامبر، مکرر شدهاند. او همچنین میخواهد موقعیت خود را در غرب تقویت کند. یک پیمان عدم تجاوز با اسرائیل میتواند به تحقق هر دو هدف کمک کند.
اوضاع در لبنان پیچیدهتر است؛ جایی که حزبالله، گروه شبهنظامی و سیاسی شیعه مورد حمایت ایران، سال گذشته با اسرائیل جنگید. تام باراک، سفیر آمریکا در ترکیه، اکنون فرستاده ویژه ترامپ در منطقه شام شده است. او ماه گذشته به دولت لبنان ضربالاجلی داد: آمریکا میخواهد حزبالله تا نوامبر — یک سال پس از آتشبس — سلاحهایش را تحویل دهد.
فشارها برای تسلیم حزبالله در حال افزایش است. تا زمانی که چنین اتفاقی نیفتد، هیچکس حاضر نخواهد شد میلیاردها دلار برای بازسازی لبنان اختصاص دهد. اسرائیل نیز به حملات هوایی خود علیه حزبالله ادامه خواهد داد و پنج تپه در جنوب لبنان را اشغال خواهد کرد. و از سوی دیگر، ممکن است ایران به دلیل نیاز به تقویت دفاع از خود، دیگر نتواند (یا نخواهد) به حزبالله پول و سلاح ارسال کند.
با این حال، هیچکدام از اینها تضمین نمیکند که حزبالله خلع سلاح شود. برخی از اعضای آن میخواهند وقتکشی کنند و امیدوارند که شرایط به نفعشان تغییر کند. حتی اگر خلع سلاح هم شود، حزبالله همچنان به عنوان یکی از نمایندگان اصلی شیعیان، در سیاست لبنان نقش خواهد داشت. این گروه — همانند بسیاری دیگر از لبنانیها — با عادیسازی روابط با اسرائیل مخالف خواهد بود. بنابراین، یک توافق صلح در آینده نزدیک بعید به نظر میرسد.
ایران اکنون باید تصمیم بگیرد که کدامیک از شبهنظامیان متحد خود در کشورهای عربی ارزش ادامه حمایت را دارند. برخی از سیاستمداران یمنی بر این باورند که اکنون زمان مناسبی برای حمله به حوثیهاست — گروه مورد حمایت ایران که بخش عمدهای از یمن را در کنترل خود دارد. آنها گمان میکنند که ایران ضعیفتر شده و ناگزیر باید کمکهای نظامی خود را کاهش دهد.
اما عربستان سعودی، که پیشتر با حوثیها جنگیده، نسبت به شروع دوباره جنگ محتاط است؛ زیرا این کار ممکن است موجی از حملات موشکی جدید علیه خاک این کشور را در پی داشته باشد. از دست رفتن حمایت ایران ضربهای برای حوثیها خواهد بود، اما این گروه همچنان دهها هزار جنگجو و منابع مالی ثابت دارد. همچنین توانسته برخی از موشکها و پهپادهای ابتدایی را به صورت بومی تولید کند.
حوثیها تنها نگرانی عربستان و کشورهای خلیج فارس نیستند. آنها همچنین نگران حملات احتمالی آینده اسرائیل یا آمریکا به تأسیسات هستهای ایران هستند. بدون توافق هستهای جدید — که ترامپ علاقه چندانی به مذاکره برای آن نشان نداده — چنین حملاتی اجتنابناپذیر به نظر میرسند. از طرف دیگر، ایران نیز علاقهای به ارائه امتیاز ندارد. رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، در ۲ ژوئیه دستور تعلیق همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را صادر کرد.
ایران ممکن است به این نتیجه برسد که برای بازدارندگی اسرائیل و آمریکا، به موشکهای بالستیک بیشتر و دقیقتری نیاز دارد، و تلاشهای خود را برای ساخت آنها دوچندان کند. اما ممکن است به نتیجهای متفاوت نیز برسد: بازدارندگی دشمنان دوردست با موشکها دشوار است.
چند دیپلمات در کشورهای خلیج فارس در گفتوگوهای ماه گذشته، به مثال کره شمالی اشاره کردند. خاندان کیم با نشانهرفتن تعداد زیادی توپخانه و موشک کوتاهبرد به سمت سئول، پایتخت کره جنوبی، خود را از حمله آمریکا مصون نگه داشتهاند. حاکمان کشورهای خلیج فارس نگرانند که ایران نیز از چنین راهبردی پیروی کند — یعنی با تهدید شهرهایی مثل دمام، دوحه یا دبی، نه تلآویو، به بازدارندگی برسد.
عربستان سعودی، جایزه بزرگ برای ترامپ است: او امیدوار است بتواند این کشور را قانع کند تا روابط خود را با اسرائیل عادی کند؛ اقدامی که احتمالاً راه را برای دیگر کشورهای عربی و مسلمان نیز باز خواهد کرد. اما ترس از یک ایران منزوی و تحت فشار ممکن است سعودیها را از این کار باز دارد.
برای دههها، بسیاری از غربیها، درگیری اسرائیل و فلسطین را ریشه اصلی مشکلات منطقه میدانستند: اگر آن حل شود، بسیاری دیگر از مسائل نیز حل خواهند شد. این دیدگاه، که به آن «پیوند» (linkage) میگفتند، نه در میان اسرائیلیها محبوب بود و نه در میان جمهوریخواهان تندرویی که ترامپ را به بمباران ایران تشویق کردند. اکنون، همان مقامات مدعیاند که یک جنگ کوتاه با ایران مسیر صلح منطقهای را هموار کرده است — بیتوجه به تمام موانع سیاسی و نظامیای که همچنان پابرجاست. نظریه آنها درباره «پیوند» ممکن است به همان اندازه نادرست از آب درآید که نظریهای که خود زمانی به آن میخندیدند. ■