سرشار از عدم قطعیت

بسیاری چیزها به رهبر لجوج ایران و رئیس‌جمهور دمدمی‌مزاج آمریکا بستگی دارد

۱۹ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۶:۵۲ صبح | دبی و اورشلیم

فقط کمی بیش از یک ماه پیش، دونالد ترامپ در عربستان سعودی در حال محکوم کردن «مداخله‌گرانی» بود که می‌خواستند خاورمیانه را تغییر دهند. او در راه بازگشت به خانه در اسرائیل توقف نکرد—نشانه‌ای از روابط پرتنش او با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل که در داخل نیز با بحران‌های سیاسی متعددی روبه‌رو بود. در عوض، ترامپ مشتاق بود با ایران مذاکره کند و امیدوار بود این کشور به کشوری «بسیار موفق» تبدیل شود. او حتی ویدیویی از علی شمخانی، مشاور ارشد علی خامنه‌ای، رهبر ایران، را منتشر کرد که در آن پیشنهاد توافقی درباره برنامه هسته‌ای ایران داده می‌شد.

اینها اکنون صحنه‌هایی از دنیایی متفاوت به نظر می‌رسند. اسرائیل در ۱۳ ژوئن به ایران اعلام جنگ کرد؛ تصمیمی که بدون شک چهره خاورمیانه را تغییر خواهد داد. یک هفته بعد، نتانیاهو در اوج قدرت است و فرماندهی عملیاتی را در دست دارد که دهه‌ها آرزویش را داشت. ترامپ نیز ظاهراً تردیدهایش نسبت به مداخله را کنار گذاشته است. او ممکن است نیروهای آمریکایی را به این جنگ وارد کند؛ و خواستار «تسلیم بدون قید و شرط» ایران شده است. خامنه‌ای در حال حاضر در خفا به‌سر می‌برد. شمخانی هدف ترور توسط اسرائیل قرار گرفت و یا کشته شده یا به شدت زخمی است.

اسرائیل اعلام کرده که پس از دریافت اطلاعاتی مبنی بر «شتاب جدی» ایران به سوی ساخت سلاح هسته‌ای، تصمیم به جنگ گرفت. این ادعا هنوز علناً اثبات نشده. اگرچه سازمان بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) تأیید کرده که ایران حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای ۶۰٪ تولید کرده، که فاصله اندکی با درجه تسلیحاتی دارد، اما هنوز بسیاری از تحلیل‌گران و متحدان اسرائیل درباره میزان نزدیک بودن ایران به ساخت بمب تردید دارند.

آغاز حملات

از بامداد ۱۳ ژوئن، اسرائیل ژنرال‌ها و دانشمندان هسته‌ای ارشد ایران را ترور کرده، پدافند هوایی غرب کشور را نابود نموده و چندین سایت هسته‌ای را بمباران کرده است. اما تأسیسات اصلی فردو که در دل کوه ساخته شده و بسیار عمیق است، هنوز سالم مانده—و اسرائیل برای هدف‌گیری آن به کمک آمریکا نیاز دارد.

بر اساس گزارش‌ها، بیش از ۵۰۰ نفر در حملات اسرائیل کشته شده‌اند که بسیاری از آنها غیرنظامی بوده‌اند. بزرگراه‌های خروجی تهران مملو از خودروهایی است که مردم را فراری می‌دهند، و پمپ بنزین‌ها سهمیه‌بندی شده‌اند.

در پاسخ، ایران روزانه ده‌ها موشک بالستیک به سمت تل‌آویو و حیفا شلیک کرده است. بیشتر این موشک‌ها یا توسط پدافند اسرائیل و آمریکا منهدم شده یا به مناطق خالی برخورد کرده‌اند. با این حال، چند ده موشک نیز به اهداف اصابت کرده و تاکنون دست‌کم ۲۴ اسرائیلی کشته شده‌اند.

پیچیدگی‌های بیشتر

با وجود این، مقامات اسرائیلی هفته اول عملیات را موفقیت‌آمیز می‌دانند. حملات به دانشمندان و سایت‌های هسته‌ای باعث شده ایران دیگر نتواند به سرعت بمب بسازد. اسرائیل احتمالاً در هفته دوم به فردو حمله می‌کند—با یا بدون آمریکا.

با این حال، ادامه جنگ دشوار است. چون اسرائیل و ایران هیچ مرز مشترکی ندارند و پایتخت‌های آنها ۱۵۰۰ کیلومتر از یکدیگر فاصله دارد. برای ادامه جنگ هوایی راه دور، هم منابع و هم زمان محدود هستند.

ایران حدود ۲۰۰۰ موشک بالستیک داشت که می‌توانستند به اسرائیل برسند؛ تاکنون حدود ۴۰۰ تا از آنها شلیک و حدود ۴۰۰ عدد دیگر توسط حملات هوایی اسرائیل نابود شده‌اند. بقیه در تونل‌هایی در اعماق زمین مخفی هستند. اما پرتاب آنها نیز دشوار شده، چون پرتابگرهای متحرک به‌محض آماده‌سازی هدف قرار می‌گیرند. ارتش اسرائیل ادعا کرده تاکنون حدود ۱۲۰ پرتابگر را منهدم کرده است.

در همین حال، هزینه جنگ سرسام‌آور است. از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل حدود ۳۰۰ میلیارد شِکِل (۸۵ میلیارد دلار) برای جنگ هزینه کرده است. حالا فقط هزینه روزانه حمله به ایران (سوخت جت و تسلیحات) حدود ۱ میلیارد شِکِل است. هر موشک رهگیر سیستم دفاعی «آرو» حدود ۳ میلیون دلار هزینه دارد—و معمولاً برای هر موشک ورودی بیش از یکی شلیک می‌شود.

نقش آمریکا و تصمیم ترامپ

همه این‌ها باعث شده اسرائیل به شدت به دنبال کمک آمریکا باشد. در ابتدا، تصور ورود آمریکا به جنگ غیرقابل‌تصور بود. اوباما مانع حمله اسرائیل به ایران شد و بایدن نیز در سال گذشته پس از حملات موشکی ایران خواستار خویشتنداری شد.

ترامپ در ابتدا به‌نظر می‌رسید رویکردی مشابه دارد. او مذاکراتی را با ایران آغاز کرده بود و حتی تا اواخر ماه مه دیدارهایی «بسیار خوب» را با وزیر خارجه ایران تحسین کرده بود. اما در اوایل ژوئن، نظرش تغییر کرد؛ احساس کرد ایران وقت‌کشی می‌کند. نتانیاهو و جناح تندرو در آمریکا او را برای صدور مجوز حمله تحت فشار گذاشتند. او چند روز پیش از شروع جنگ چراغ سبز نشان داد.

در صبح ۱۳ ژوئن، وقتی نخستین موج حملات اسرائیل موفق گزارش شد، ترامپ سریعاً برنامه جنگ را به خود نسبت داد. برای رئیس‌جمهوری که به «پیروزی سریع» علاقه دارد، ایده حمله به فردو بسیار جذاب است.

مخاطرات پیش‌رو

اما مسئله پیچیده‌تر از آن چیزی است که ترامپ تصور می‌کند. ایران دهه‌ها برای چنین جنگی آماده شده. پایگاه‌های موشکی و پدافند هوایی بسیاری در سواحل جنوبی‌اش دارد که هنوز هدف قرار نگرفته‌اند. همچنین ناوگان دریایی ایران قادر به استفاده از قایق‌های تندرو، موشک‌های ضدکشتی و مین‌گذاری است. آمریکا باید برای محافظت از خود و متحدانش برخی از این تهدیدها را از بین ببرد.

در عین حال، ایران ممکن است از طریق نیروهای نیابتی‌اش پاسخ دهد. شبه‌نظامیان در عراق تهدید به حمله به سفارت آمریکا کرده‌اند. حوثی‌ها در یمن نیز ممکن است حملات دریایی را از سر بگیرند. خطرناک‌ترین سناریو، حمله مستقیم ایران به پایگاه‌های آمریکایی یا کشورهای خلیج فارس است—مثلاً حمله به پایگاه ناوگان پنجم در بحرین، یا پالایشگاه‌های نفت عربستان.

ایران حتی ممکن است تنگه هرمز را ببندد—جایی که ۲۰٪ نفت جهان از آن عبور می‌کند—هرچند این کار باعث خشم چین و قطع واردات سوخت خودش نیز می‌شود.

پایان ناپذیر؟

دیپلمات‌های عربی و اروپایی خواستار پایان جنگ شده‌اند. ایران اعلام کرده آماده آتش‌بس فوری است. اما اسرائیل چنین گزینه‌ای را رد می‌کند و به فهرست اهدافش ادامه می‌دهد.

ترامپ موضعی مبهم دارد. در ۱۸ ژوئن گفت: «هیچ‌کس نمی‌داند من چه خواهم کرد.» حامیانش خواهان دیپلماسی هستند: در نظرسنجی اخیر The Economist و YouGov، ۶۰٪ مردم آمریکا مخالف ورود به جنگ بودند.

در صورت بازگشت به مذاکرات، آمریکا احتمالاً خواهان توافقی سخت‌تر از برجام خواهد بود—مثلاً ممنوعیت کامل غنی‌سازی داخلی اورانیوم توسط ایران. ایران پیش‌تر این موضوع را رد کرده بود. اما اکنون شاید انعطاف‌پذیری بیشتری نشان دهد، چرا که با دو هدف در تعارض روبه‌رو است: حفظ برنامه هسته‌ای و بقای نظام.

در پایان جنگ ایران و عراق در ۱۹۸۸، آیت‌الله خمینی پذیرش قطعنامه را به «نوشیدن جام زهر» تشبیه کرد. حال، خامنه‌ای شاید میان دو جام مجبور به انتخاب شود: یکی که خطر سقوط رژیم در کوتاه‌مدت دارد، و دیگری که در بلندمدت آن را تهدید می‌کند.

اگر رژیم هیچ‌گونه امتیازی ندهد، سناریوی سرنگونی نیز مطرح می‌شود—نه به‌عنوان هدف رسمی، اما برخی حملات اسرائیل مانند حمله به صداوسیمای ایران این فرض را تقویت می‌کنند. با این حال، حتی در صورت فروپاشی، جایگزین این رژیم نامعلوم است.

به‌گفته یک دیپلمات غربی: «هیچ پایان مشخصی برای اسرائیل وجود ندارد مگر اینکه آمریکا را وارد کند یا رژیم سقوط کند—هر دو ریسک بزرگی هستند.»

اما شاید نتانیاهو به پایان فکر نمی‌کند. اگر جنگ ظرف دو هفته تمام شود، حتی بدون توافق هسته‌ای، ایران در ضعیف‌ترین وضعیت خود در ۴۰ سال اخیر قرار خواهد داشت: برنامه موشکی‌اش نابود شده، پدافند هوایی‌اش فروپاشیده و برنامه هسته‌ای‌اش عقب افتاده.

از همه مهم‌تر، مشروعیت جمهوری اسلامی خدشه‌دار شده. حتی محافظه‌کاران نیز از ناتوانی نظام در دفاع از کشور خشمگین‌اند. ایران ممکن است از جنگ جان سالم به در ببرد، اما بی‌ثبات خواهد بود.

در مقابل، کشورهای همسایه ایران نگران‌تر هستند. برخی بیم دارند که ایران شبیه لیبی (در صورت فروپاشی) یا کره شمالی (در صورت نظامی شدن) شود. هیچ‌کدام برای منطقه خبر خوبی نیستند.

سناریوهای خوش‌بینانه نیز وجود دارد. خامنه‌ای پیر و نامحبوب است. شاید جانشین او راهی متفاوت و کمتر تقابلی در پیش گیرد. اما همان‌طور که در این درگیری دیدیم، هیچ تضمینی وجود ندارد.