این هفته کاملاً واضح بود که چه چیزی روی جلد مجله قرار خواهد گرفت: جنگ در خاورمیانه. در حالی که اسرائیل به‌طور سیستماتیک در حال کوبیدن پدافندهای هوایی و تأسیسات هسته‌ای ایران بود، و ایران نیز با شلیک دسته‌ای از موشک‌های تلافی‌جویانه به سوی شهرهای اسرائیل پاسخ می‌داد، پرسش بزرگ این بود که آیا آمریکا وارد این درگیری خواهد شد یا نه.

در ابتدا، دونالد ترامپ گفت راه‌حل این است که ایران توافقی انجام دهد. سپس، زمانی که اسرائیل برتری هوایی پیدا کرد و به نظر می‌رسید که پیروز میدان است، نظرش را عوض کرد و خواهان «تسلیم بی‌قید و شرط» ایران شد و آشکارا به این فکر افتاد که آیا از کمک به اسرائیل در دفاع از خود فراتر برود و به حمله به جمهوری اسلامی نیز کمک کند یا نه. رئیس‌جمهور غیرقابل‌پیش‌بینی آمریکا ناگهان تمام جهان را در حال حدس‌زدن قرار داد. همان‌طور که خودش گفت: «هیچ‌کس نمی‌داند من چه خواهم کرد.»

ما به فکر استفاده از نمای هوایی سایت فردو افتادیم؛ یک تأسیسات غنی‌سازی سوخت هسته‌ای در ایران. این مرکز در عمق ۸۰ تا ۹۰ متری زیر کوه، نزدیک شهر مقدس قم، قرار دارد و گفته می‌شود که از دسترس موشک‌های اسرائیلی خارج است. گمانه‌زنی‌های زیادی مطرح بود مبنی بر اینکه آمریکا ممکن است از بمب سنگرشکن عظیم خود (GBU-57) موسوم به MOP استفاده کند؛ بمبی که می‌تواند بسیار عمیق‌تر از هر موشک اسرائیلی نفوذ کند—هرچند حتی این بمب قدرتمند هم شاید نتواند هدفی با این سطح از محافظت را نابود کند.

عکس سمت چپ سقفی سفید و براق را در دل کوه‌ها، نزدیک قم نشان می‌داد. اگر آن را به عنوان سقف فردو بشناسید، تنش را احساس خواهید کرد. اما اگر نشناسید، شبیه یک ساختمان اداری بی‌نام‌ونشان در وسط ناکجاآباد به نظر می‌رسد. پس بر آن تصویر، نشانه‌گیری (crosshairs) اضافه کردیم و آن را سیاه‌وسفید و غم‌بار ساختیم. تصویر خوبی بود، اما در برابر تحولات خبری ایمن نبود. اگر بمب سنگرشکن پیش از رسیدن مجله به دکه‌ها به فردو اصابت می‌کرد، تصویری از فردوی سالم دیگر کاملاً کهنه به نظر می‌رسید. پس برگشتیم سر میز طراحی.

حمله ترامپ به ایران یک قمار عظیم خواهد بود. اگر همه‌چیز خوب پیش برود، کمک آمریکا شاید به اسرائیل اجازه دهد که برنامه تسلیحات هسته‌ای ایران را که تهدیدی برای کل منطقه و تهدیدی وجودی برای اسرائیل است، نابود کند. با این حال، دانش ساخت بمب در ایران به‌احتمال زیاد باقی خواهد ماند، حتی با وجود اینکه اسرائیل چند دانشمند هسته‌ای ایرانی را ترور کرده است.

افزون بر این، حمله آمریکا ممکن است باعث شود ایران به متحدان نفتی آمریکا، مانند عربستان سعودی، حمله کند یا حتی تنگه هرمز را ببندد؛ آبراهی حیاتی برای تانکرهای نفت و گاز، که می‌تواند قیمت جهانی انرژی را به شدت افزایش دهد. و ممکن است آمریکا به درگیری‌های زنجیروار در خاورمیانه کشیده شود—دقیقاً همان چیزی که ترامپ در کارزار انتخاباتی‌اش قول داده بود هرگز اجازه آن را ندهد. مجموعه‌ای از تاس‌های تصویردار با نمادهای اسرائیلی، ایرانی و هسته‌ای این عدم‌قطعیت را به خوبی نشان می‌دهد. ایده دیگری، تصویر گردبادی بود روی نقشه که می‌خواهد هر کسی را که وارد این منطقه پرآشوب شود، در خود فرو ببرد.

با توجه به اینکه این جنگ در زمانی به‌وقوع پیوسته که بنیامین نتانیاهو آن را انتخاب کرده، ما طراحی‌هایی امتحان کردیم که بر اسرائیل و نخست‌وزیرش تمرکز دارند. تصویری از قطب‌نما بر زمینه‌ای آبی با ستاره داوود به عنوان لوگو و موشکی به‌جای سوزن قطب‌نما، این حس را القا می‌کرد که اسرائیل رهبری می‌کند و آمریکا باید تصمیم بگیرد که آیا به دنبال آن برود یا نه. طراحی ساده‌تری نیز صورت چهره نتانیاهو را بر نقشه ایران نشان می‌داد.

دیپلماسی—اگر موفق شود—بهترین راه حل این بحران خواهد بود. البته این یک “اگر” بزرگ است. تندروها می‌گویند ایران احتمالاً تا زمانی که با نیروی قهریه روبه‌رو نشود، حاضر به برچیدن قابل‌راستی‌آزمایی برنامه هسته‌ای خود نیست. ما تصاویری را امتحان کردیم که هم تهدید به اقدام نظامی بیشتر و هم تلاش برای مذاکره را نشان دهند. یکی از ایده‌ها پرتابگر موشکی بود که به‌جای موشک، مداد شلیک می‌کرد. ایده دیگر، دو بمب بود که به شکل حباب گفت‌وگو طراحی شده بودند. هر دو تصویر زیبا بودند، اما با توجه به پرواز واقعی مهمات به دو سو، به اندازه کافی دراماتیک نبودند.

رویکرد دیگر، استفاده از عکس‌های خبری بود. خطوط سفید روشن موشک‌ها در آسمان شب تل‌آویو بسیار دراماتیک بود. همین‌طور عکسی از شعله‌هایی که بزرگراهی در تهران را روشن کرده‌اند. اما از فاصله دور، ممکن بود این تصویر شبیه عکسی از آتش‌سوزی جنگل‌ها به نظر برسد. تیتر می‌توانست کمک کند، اما نوشتن «اسرائیل و ایران» روی تصویر کمی زمخت بود. در حالت ایده‌آل، تیتر باید کوتاه‌تر باشد و تصویر بار بیشتری از پیام را منتقل کند.

تصویر آقای نتانیاهو در حال رویارویی با آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر عالی ایران، چطور است؟ طراح ما برای هر دو، نوک موشک به‌جای کلاه کشید تا شدت خصومتشان را نشان دهد. متأسفانه این نوک موشک‌ها شبیه کلاه احمق‌ها (dunce caps) از آب درآمد، و صرف‌نظر از دیدگاه نسبت به رهبران ایران و اسرائیل، آن‌ها را نمی‌توان نادان دانست. پس فقط چشم‌هایشان را نشان دادیم، انگار دارند به هم خیره می‌شوند، با تصویری کوچکتر از آقای ترامپ که در حاشیه ایستاده و منتظر تصمیم‌گیری است. این تصویر، جلدی عالی از کار درآمد.

اما باز هم در برابر اخبار غیرمنتظره ایمن نبود. اگر آمریکا وارد عمل می‌شد، ترامپ تبدیل به شخصیت اصلی ماجرا می‌شد و نمایش او به عنوان بازیگری فرعی عجیب به نظر می‌رسید. پس به سراغ طرحی رفتیم که تکه‌تکه‌های درهم ریخته پرچم‌های اسرائیل و ایران را نشان می‌داد، با فضای خالی میان آن‌ها به شکل موشک. تصویری تأثیرگذار و مرتبط، صرف‌نظر از اینکه روند اخبار چگونه پیش می‌رفت.

با این حال، فکر کردیم می‌توان آن را بهبود بخشید. حالا روشن شده بود که با وجود دفاع هوایی پیشرفته اسرائیل و پدافند آسیب‌دیده ایران، جمهوری اسلامی بسیار بیشتر از اسرائیل آسیب دیده است. بنابراین منطقی بود فقط پرچم ایران را نشان دهیم و پارگی‌های بیشتری در آن ایجاد کنیم. ساده، صریح و ترسناک—طرحی مناسب برای داستانی که به‌سرعت در حال تحول است و پیامدهایی بزرگ دارد